بسم الله الرحمن الرحیم
" می نشستی روی همین کاناپه سفید که آن روزها نو بود. می گفتی سفید قشنگ است. می گفتم زود سیاه می شود. می خندیدی. می گفتی: نه تا وقتی تو خانم خونه هستی! ... "
(سپیده شاملو - انگار گفته بودی لیلی)
بسم الله الرحمن الرحیم
" می نشستی روی همین کاناپه سفید که آن روزها نو بود. می گفتی سفید قشنگ است. می گفتم زود سیاه می شود. می خندیدی. می گفتی: نه تا وقتی تو خانم خونه هستی! ... "
(سپیده شاملو - انگار گفته بودی لیلی)
همیشه شب های خاص یک حس عجیب دارم. شب قدر باشد یا عید یا محرم ها... از عصر می افتم به جمع و جور خانه . شستن و سابیدن . خانه باید مرتب باشد، ظرف ها شسته، همه جا بدون گرد، بدون خاک... به قول همسرم زیرساخت ها را هم بی نصیب نمی گذارم . دستشویی را که یکی دوهفته است درست و حسابی نشسته ام .سطل زباله که دارد بو می گیرد . گردی که روی لبه ی پایینی دراور نشسته و فقط من می بینمش ...
همیشه شب های خاص یک احساس خاص دارم . فکر میکنم وقتی ما از خانه می رویم بیرون فرشته ها می آیند سرک می کشند . انگار خدا گفته هرکس خانه اش تمیزتر ، دعایش مستجاب تر !