همسر بهشتی

زن ها فرشته اند...

همسر بهشتی

زن ها فرشته اند...

fereshte.goodwife@gmail.com
کانال ایتا: heavenlywife@

آخرین مطالب

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام :)

 

فکر کنید همین الان باخبر میشید که قراره یه مهمون براتون بیاد - مهمون نه اونقدر رودرواسی دار که وقت اومدنش گاز تمیز کنید و زمین رو برق بندازید، نه اونقدر صمیمی که که انگار نه انگار - یه مهمون معمولی. حالا یه نگاه به دور و برتون بندازید و تخمین بزنید خونه تون تا آماده شدن برای پذیرایی از این مهمون چند دقیقه\ساعت فاصله داره؟

.

.

 یکی از وظایف ما به عنوان یه زن، یه مادر... تامین آرامش حاصل از نظم و تمیزی و مرتب بودن، برای اعضای خونه است. برای همینه که رابطه ما زن ها با کار خونه یه رابطه همیشگیه. یه دور تموم نشدنی که هر روز از اول شروع میشه و گویا استراحت هم نداره. اما گاهی برای عده ای این وظیفه میشه یه هدف دوردست که رسیدن بهش هی سخت تر و سخت تر میشه. در نتیجه سرخوردگی بعدش هم بیشتر. 

 خیلی وقتا تو چند دقیقه مونده تا اومدن مهمونا یه نگاهی به دور و بر خونه کردیم و آه کشیدیم که چی میشد همیشه همین شکلی بود؟... روزهای بعدش تلاش کردیم دوباره به همون وضع درش بیاریم و یا شده اما تمام روز داشتیم می دویدیم و می شستیم و جمع می کردیم و دوباره فردا روز از نو، پس فردا روز از نو... پستر فردا ... و یا نشده و احساس سرخوردگی و نامنظم بودن کردیم. اما این وسط حواسمون به یه چیزی نبوده. اینکه همیشه خونه مون مثل وقتی مهمون داریم تمیز باشه، هدف درستی نیست. برای مهمون ما یه استانداردهایی رو توی تمیزی رعایت می کنیم که رعایتشون تو شرایط عادی زندگی خیلی هم لازم نیست. زیادی داریم سخت میگیریم. قرار نیست همه عمر ما به شستن و رفتن و کارهای تموم نشدنی خونه بگذره، همون طور که گفتم ما فقط آرامش حاصل از نظم و تمیزی رو برای حال خوب و رشد زندگی مون لازم داریم. 

پس شاید بشه گفت مشکل اول تو رابطه مون با کارهای خونه اینه که قضاوت درستی از خودمون نداریم. ما تو چه دسته ای هستیم؟ زن مرتب، زن نامرتب... خونه مون چی؟ خونه شلوغ، خونه به هم ریخته، خونه عالی... یا قضاوت هایی داریم که تحت تاثیر حرف های بقیه و استانداردهایی هست که محیط اطراف بهمون القا کرده. (نشده از خودتون بپرسید چرا هیچ وقت خونه ما به مرتبی خونه تو سریالا نمیشه؟ :) معمولا هم وضع خونه و زندگی مون رو با خونه های اطرافیان (مادرشوهر، دوست، همسایه، جاری...) مقایسه می کنیم و به این نتیجه می رسیم که مرتب نیست! مرتب نیستم! و اصلا حواسمون نیست که همه اون خونه ها رو ما تو شرایطی دیدیم که مهمونشون بودیم. احتمالا بقیه هم وقتی مهمون خونه ما هستند دارند با خودشون فکر می کنن که ما چه خونه مرتبی داریم. 

اما واقعا چطور باید قضاوت کرد؟ کی از خودمون راضی باشیم؟ کی نباشیم و تلاش بیشتری کنیم برای نظم خونه؟ 

وقتی مهمون جایی هستیم یا وقتی مهمون داریم، اصلا زمان خوبی برای قضاوت مرتب بودن یک خونه نیست. ما میخوایم در زمان های عادی بخش مهمی از آرامش خونه مون رو با نظم و تمیزیش تامین کنیم. پس باید تو این وقت ها خودمون رو بسنجیم. اما چطوری؟ با چی مقایسه کنیم؟

من یک معیار نسبی دارم. همون سوالی که اول متن پرسیدم. هروقت که یادتون اومد از خودتون بپرسید خونه تون چقدر فاصله داره تا وقتی آمادگی پذیرش یه مهمون رو داشته باشه؟

بعضی ها میگن هیچی. هرلحظه زنگ در بخوره من بدون هیچ نگرانی و استرسی به استقبال مهمون میرم. ظرف نشسته ای ندارم. خونه جارو و گردگیری نمی خواد، به هم ریخته نیست و ... خب چی بهتر از یه خونه منظم. اما به نظرم یه ایده آلیه که خیلی هم لازم نیست در دستور کار قرارش بدیم. مخصوصا اگه بچه دارید، مخصوصاتر اگه بچه کوچیک دارید، بیشتر از یه بچه دارید، اگه درس می خونید یا شاغلید... تو این شرایط با این درگیری ها، برای اینکه خونه تون همچین حالتی رو داشته باشه احتمالا یه سری چیزا داره فدا میشه که حواستون بهشون نیست. که از قضا شاید از جنس همون آرامش هم باشه. و مگه ما نظم رو برای آرامش نمی خوایم؟ ، شاید از جنس سلامت روانی فرزندانتون باشه، شاید از جنس حوصله و همراهی تون با همسرتون باشه، شاید از جنس زمان ها و برنامه هایی برای رسیدن به رشد شخصی تون باشه ...

مامانی که مدام داره به بچه هاش یادآوری میکنه، جمع کنید، یا دعواشون میکنه نریزید. یا خودش جمع میکنه اما به جسم و اعصابش فشار میاره این مدام دویدن پشت سر بچه ها و ریخت و پاش های تموم نشدنی شون رو جمع کردن... تو این خونه آرامش از یه طرف تامین میشه و از طرف دیگه خارج میشه.

( شاید بگین خونه مامان ها، مامان بزرگ ها... خیلی وقتا این جوریه. کسی هم خسته یا عصبانی نیست. اما یه نگاه به تفاوت خودمون و اونا بکنیم. بچه کوچیک ندارن، ریتم و روال زندگی شون به یه ثباتی رسیده و حتی اگه شاغلن و درگیری های بیرون خونه شون زیاده باز هم تجربه حداقل بیست سی سال خانه داری حسابی آبدیده شون کرده تو مدیریت کارهای خونه. پس هیچ وقت خودتون رو با اونها مقایسه نکنید. )

 

اما اگه خونه تون نیم تا یک ساعت کار داره، مثلا باید یه جاروی سریع بکشید، گرد روی میزها رو پاک کنید، یه سری اسباب بازی از وسط هال و اتاقا جمع کنید و چند تیکه ظرف. دستشویی رو هم یه آب بگیرید. نه اینکه شستن درست و حسابی بخواد. همه اینا یا بخشی از اینا جدی تر و بخشی نه... زمان مهمه. 

به نظر من این یه خونه نرمال خوب برای یه زوج جون با بچه یا بی بچه است. خب البته تعداد بچه ها یا سنشون یه مقدار تو این زمان دست میبره. اگه نوزاد چند ماهه دارید، اگه دوتا بچه شلوغ دارید... قطعا این زمان بیشتر میشه. به خودتون سخت نگیرید. 

 

اما اگه خونه تون بیشتر از یک ساعت و نیم کار داره. کلی ظرف هست که باید بشورید، یا حتی اگه می خواین تو ماشین ظرفشویی بچینید انقدر شلوغ و نامرتبه یا ماشین پره که حداقل نیم ساعت زمان میگیره، اگه خونه پر از وسیله و اسباب بازیه، تو اتاقا لباس ریخته و تنها راه سریع مرتب کردنشون اینه که همه رو بریزید تو یه اتاق و درش رو ببندید. اگه دستشویی یه شستن اساسی می خواد، حتما باید جارو بکنید و تازه کلی چسب و خرده کاغذ هم از روی زمین و در و دیوار جمع کنید... اگه آشپزخونه به غیر ظرف کثیف نامرتب هم هست... رو میزتون پر خرده ریزه ست که هر کدوم مال یه جاییه ... خلاصه اگه یهو بفهمید قراره مهمون براتون بیاد شروع به دویدن کنید که وااای من دوسه ساعت کار دارم... اینا نشونه اینه که باید یه فکری بکنید. مدیریت نظم خونه تون یکم کار داره.

اینجا می تونید یک به خودتون و بچه ها سخت بگیرید، از یه سری کارا یا برنامه های دیگه بزنید...تا اوضاع بهتر بشه.  

 

 

البته که اینا نظر منه. شما میتونید با توجه به شرایط خودتون این زمان ها رو ببرید تو نمودار. متراژ خونه، شرایط خونه، شرایط خودمون و تعداد بچه ها، وسایل کمکی، دست تنها بودن یا نبودن ... همه موثره. اما در هرصورت این اومدن مهمون یه معیار خوبی واسه قضاوت دستمون میده. خونه تون چند دقیقه تا اومدن مهمون فاصله داره؟ 

 

این پست ان شاالله مقدمه یه پست مفصل تر خواهد بود که میخوام به سبک پستای قدیم همسر بهشتی کلی تکنیک برای داشتن یه خونه مرتب دستتون بدم. فقط قبلش میخوام شما هم یکم حرف بزنید. جواب این سوال رو بگید، از راهکارهاتون برای داشتن یه خونه مرتب تعریف کنید و ...

 

 

۹۹/۰۱/۲۵ موافقین ۲ مخالفین ۰
فرشته بانو

نظرات  (۱۸)

سلام

راستش من لجم میگیره از اینکه هر روز و هر روز خونه مرتب کنم. خب یه کم هم نامرتب باشه به جاش یه کار مهم تر بکنم. مثلا بعضیا همش عادت دارن گازشون تمیز و برق افتاده باشه. واقعا چرا؟ خب دو روزم روش لک باشه عوضش ادم دو تا کتاب بخونه دو تا فیلم خوب ببینه :دی

خلاصه که من نظر خودم اینه. البته توی همون بازه نیم تا یک ساعت قرار میگیرم با این وجود.

و اینکه روابط‌خانوادگی رو طوری برقرار کردم‌که کسی بدون هماهنگی نیاد خونه مون

پاسخ:
سلام خانوم :)
اصل همون بازه نیم تا یک ساعته. همینی که هستی خوبه. 

سلام

 

 

خدا خیرتون بده این دقیقا مشکل منه

 

بنده بچه ندارم و خانه دارم با افتخار!

 

خونه من تا مهمون بیاد یک ساعت الی یک و نیم ساعت تا مهمون اومدن فاصله داره...اینم بگم خونه م کوچیک و یه خوابه ست پس این زمان زیادی هست!!

 

من دختر تنبلی ام! روم به دیوار میخوام اینارو بگم😔

 

معمولا ظروف شب برای روز بعد میمونه....گاز رو هرچند روز یکبار تمیز میکنمو و قتی حسابی کثیف بشه... و هم چنین جارو کردن آشپزخونه....

 

وقتی از بیرون میام لباسارو روی تخت پرت میکنم  و چندساعت بعد جمعشون میکنم...

 

دستشویی رو که دیگه حرفشو نزنم😔 اصلا نمیتونم هفته ای یه بار با رخشا بشورم چون یه مقدار سخته...آب تو آبراه گیر میکنه و رو اعصابمه. و راه حلی هم نداره.

 

من وقتی جارو میکنم که مدام آشغالارک زیر پام حس کنم😐

 

ینی در این حد!!

 

 

بارها پیش اومده مادرشوهرم اومده و خونه کثیف...حتی چند بار پدرشوهرمم برای تعمیر شیر ظرفشویی اومد و با ظرفای کثیف مواجه شد...

 

دیگه سِر شدم...

 

جالبه بی نظمی خونه واقعا رو اعصابمه ولی انقد زرنگ نیستم دائم دستم تو تمیز کردن باشه...مشکل اصلی اینه حوصله ندارم...دوس دارم خونه همیشه تنیز باشه ولی در عمل حوصله شو ندارم...

 

 

من چند بار پیش اومد سرزده رفتم خونه مادرشوهرم...خونه ش تمیز بود.اابته دلیلشو میدونم.ولی ایشون هروقت اومدن یه جای خونه لنگ میزده!!

 

دیگه ببخشید طولانی شد😘

 

حالا راهکار بگم؟!

 

آشپزخونه باید آخرشب تمیز بشه! این یه قانون باشه!!مخصوصا ظرفا...

 

صبح یه دستی به خونه بکشیم ...دیگه تا آخر شب لازم نیس.

 

مهمونی رفتیم قبلش هماهنگ کنیم تا اونا هم بزنگن.

پاسخ:
سلام ضحی جان. خودت راهکار اصلی رو پیدا کردی. ولی پست بعدی هم احتمالا برات مفید باشه. 
هرچی سالای زندگی مشترکت بگذره بیشتر میفهمی به آرامش حاصل از منظم بودن خونه چقدر نیاز داری. موفق باشی تو این راه عزیزم :)

سلام

ممنون از مطلب خیلی مفید و کاربردیتون و چقدررر عالی که ادامه داره

 

من قبلا جز دسته دوم بودم و از اونجا که مهمون سرزده برای ما خیییلی پیش میاد، خیلی دچار استرس می‌شدم و هنوز هم برای بعد عروسی واقعا استرس دارم.

اعتماد به نفسم رو تو این قضیه از دست دادم و دائما حس میکنم هر چی بدوم نمی رسم😥

در حالی که واقعا متوجه شدم دارم سختگیری بیش از حد به خودم می‌کنم

کارهای خونه ما خیلی زیاده من دانشجو و شاغل هم بودم که شکرخدا شغلمو گذاشتم کنار، دست تنهام.. یه دست تنهای واقعی که حتی کسی نبود بگم زیر گاز رو روشن کن و دائما بعد کلاسا یا بیرون رفتن هام استرس کارهای خونه رو داشتم⁦☹️⁩

 

ولی کم کم سعی کردم خودم، خودم رو درک کنم، و بگم اگه خونه برق نزنه دلیل بر بی کفایتی من نیست... من کلی کار دیگه هم به جز خونه داری دارم... و سعی کردم فشارهای روحی و موقعیتی رو از روی خودم بردارم.

مثلا: روزی یکبار ظرف میشستم و سعی می‌کردم شبها ظرف کثیف نداشته باشم که وقتی بیدار میشم پژمرده نشم.

به خودم نگفتم حق نداری هر چی برمیداری بذاری رو میز، چون واقعا گاهی نمیشه، اما مثلا خودمو ملزم کردم هر روز روی میزو تمیز کنم.

کشوی لباس هام رو دسته بندی کردم یه طبقه راحتی یه طبقه شلوار و یه طبقه بولیزهای پوشیده تر، که حداقل دغدغه لباسو نداشته باشم و وقتی میخوام زود پیداشون کنم.

ما کمد درست حسابی هم نداریم، اکثر لباسا روی هم تا شده، همه ی لباس های بیرون خودمو خانوادم. اونها رو هم سعی کردم دسته بندیش رو حفظ کنم که موقع بیرون رفتن یا عجله، آرامش مون بهم نریزه.

بعضی کارها رو براش روز تعیین کردم، مثلا، تمیز کردن گاز از سه روز بیشتر طول نکشه... یعنی اگه هر روز تمیز نکردم عیب نداره ولی بیش از ۳ روز نشه که لکه ها محکم میشن و کار خودم سخت میشه

وقتی سقف زمانی میذاریم، دیگه ته تهش بشه چهار روز، ولی آدم بیشترش نمیکنه دیگه.... و گاز ما جوریه که تا سه روز خیلی کثیف نمیشه و اگه مهمون بیاد زیاد بد نیست.

بنظرم هر کس با توجه به شرایط خونشون این تصمیم ها رو بگیره....

 

البته من با این وجود و اینکه مطمئنم خیلی پیشرفت کردم هنوز اعتماد به نفسم برنگشته. منتظرم ببینم بعد عروسی بهتر میشم یا بدتر...

کاش با ایده آل گرایی مون بقیه رو نابود نکنیم

 

 

پاسخ:
سلام مروه جان
ممنون که باحوصله برامون نوشتی. به نظر من که اوضاعت خیلی هم خوبه. اصلا استرس نداشته باش

سلام فرشته جون

اتفاقا همین دیشب مامان و ابجیم زنگ زدن که ما تو راهیم‌به سمت خونتون. و نیم ساعت بعد رسیدن. تو این فاصله هم تونستم خونه رو مرتب کنم. ولی خب مثلا جاروبرقی میخواست که نکشیدم.

اما مامانم که اومد چندبار گفت خونه تازه عروس چرا اینطوریه؟ چرا تو کابینت ظرفا، دارو گذاشتید؟ چرا اینو فلان جا نذاشتی و ..

به نظر خودم همینطوری که هست خوبه. ولی خب مادرم ناراضی بود.

پاسخ:
سلام حانیه جانم :)

تصمیم گرفتم برای نظم بیشتر خونه خودمو هلاک کنم

واقعا چقدر آدم تو نظم آرامش داره

ولی منم مثل مروره زیاد اعتماد به نفس ندارم

واینکه خیلی تاکید دارم هرچیزی باید از باطن و عمقش تمییز بشه و این باعث میشه موکول بشه به زمان دیگه ای و کلی کار تلمبار بشه:(

راستی سلام

پاسخ:
 سلام عزیزم :)
تو عمقی تمیز کردن منم مثل شمام!

سلام

چه پست خوبی:)

اول از همه یه سوال! آخه چرا باید کسی سرزده بره مهمونی؟ به نظر من کار خیلی زشتیه...

اما در مورد نظم خونه

من شب‌ها کاملا خونه رو تمیز می‌کنم، آشپزخونه رو برق میندازم، پذیرایی رو مرتب می‌کنم، اگه جارو بخواد می‌کشم، این جوری صبح که بلند میشم از خواب همه چیز تمیز و مرتب هست، ظرف‌ها رو در طول روز میذارم ماشین و آخر شب روشن می‌کنم همه رو...بعد از هر وعده غذایی گازم رو یه دستمال می‌کشم و همیشه برق میزنه، در طول روز کار خونه تقریبا نمی‌کنم، چون شاغلم و دورکاری تو خونه کار می‌کنم.

خونه بد نیست، اما از اطرافیانم خواستم اگر خواستن بیان خونمون ۲-۳ ساعت قبلش خبر بدن..

 

پاسخ:
سلام کلوئه جان
ممنون که برامون نوشتی. این آخر شب مرتب کردن خیلی نکته مهمیه
آره الانا دیگه معمولا کسی بی خبر مهمونی نمیره. این فقط یه معیار دستمون میده برای ارزیابی خودمون :)

سلام.

من یه دختر یک و نیم ساله دارم،منم همیشه دغدغه کار خونه رو دارم،دوست دارم همیشه مرتب باشه،چون اونجوری ارامش دارم.

همیشه دارم روش های مختلف رو امتحان میکنم.😁

الان اینجوری ام که کاراهامو هفته ای انجام بدم،مثلا جارو گردگیری،شستن سرویس،اتاق ها،گاز،بالکن،یخچال.

اینا کارهایی هست که در طول هفته باااااید انجام لدم،مثلا ی روز جارو و گردگبری،ی روز تمیز کردن بالکن،ب روز اتاق ها،هر کدومش نهاااایت نیم تا یک ساعت در روز وقت میگیره.

این روش رو دوست دارم،هرچند بعضی وقتا کامل نمیتونم عملی کنم.

منتظر پست بعدی هستیم.😍

پاسخ:
سلام نرگس جان. ممنون که برامون نوشتی

سلام روش نرگس خانم به نظر م خیلی جالب اومد ، فکر کنم برا مشکلات من راه حل خوبیه. ممنون از پست کاربردی تون.

سلام فرشته بانو

ممنونم که بازم یه بحث خیلی خوب و کاربردی دیگه رو شروع کردین! این موضوع همیشه دغدغه ی من بوده و هست ...

من سال 99 رو با بولت ژورنال شروع کردم،کتابش رو از نرم افزار طاقچه خریدم و بعد از مطالعه به همون روش برنامه ریزی کردم و این چند هفته ای که گذشته خیلی از این روش راضی ام ...

بعد از خوندن این کتاب به این نتیجه رسیدم این که منتظر بشینی تا حس کارای خونه بیاد و بعد شروع کنی به کار انتظار بیهوده ایه،در حقیقت به نظرم اکثر کارهای تکراری خونه نیازیبه تمرکز و توجه خاصی ندارن و به شکل روتین میشه انجامشون داد ... و یه نکته ی مهم دیگه که از این کتاب یاد گرفتم این بود که سخت ترین کار رو بگذارم اولین کار روزم و قبل از همه انجامش بدم 

برای من آشپزی سخت ترین و پر استرس ترین کار خونه س ؛ این چند هفته هر روز صبح بعد از نماز ناهارم رو آماده میکنم، همزمان ظرفها رو میشورم،لباس های کثیف رو توی ماشین میریزم و برای دخترم هم یکی دو مدل غذای جداگانه درست میکنم ... دخترم هم معمولا صبح زود بیدار میشه لابلای بقیه ی کارهام صبحونه ی اونو هم میدم و حدود ساعت 10-11 هم ناهارم آماده ست هم غذای بچه و هم آشپزخونه مرتبه ...دخترم حدود ساعت 11 خسته میشه و باز میخوابه اون موقع من یه زمان استراحت برای خودم دارم و بعد ساعت 3 -4 قبل از اومدن همسرم معمولا خونه رو مرتب میکنم،چون بچه ی کوچیک دارم و ریخت و پاشش زیاده یه بار هم شب باید دوباره خونه رو مرتب کنم ،جارو و گردگیری هم هفته ای یه بار پنج شنبه و جمعه با کمک همسر ...

البته که با وجود یه بچه کوچیک که مدام باید مراقبش باشم چون تازه راه افتاده و مدام باید باهاش بازی کنم بازم به همه ی کارهای خونه نمیرسم ولی این روش حداقل آرامشم رو خیلی بیشتر کرده و با برنامه ریزی به این روش دارم زمانهایی که قبلا هدر میدادم رو پیدا میکنم یکیش مثل زمان بعد از نماز صبح که هیچ وقت عادت نداشتم اون موقع بخوابم اما قبلا توی اون زمان کار مفیدی هم نمی کردم ...

کاش این بحث ادامه پیدا کنه تا بیشتر از تجربیات و دانسته های هم استفاده کنیم!

 

پاسخ:
سلام فاطمه سادات جان
ممنونم که برامون نوشتی. چه تصویر رویایی ای رو دیدم تو نوشته ت. ان شاالله این برنامه قشنگ همین طور ادامه داشته باشه. 
من هم اسم بولت ژورنال رو شنیده بودم اما تاحالا کار ندارم باهاش. باید برم دنبالش

سلام دوست عزیز. اول بگم که چقدر خوشحالم وقتی به اینجا سر می زنم و مطلب جدید می بینم. خدا قوت

خونه من فکر کنم در دسته مناسبی هست. شاید برای اومدن مهمون نیم ساعته بشه خونه کاملی درست کرد. علتش هم قرار دادن هر چیزی سر جای خودش هست که قبل از ازدواج اصلا این عادتش رو نداشتم ولی بعد از ازدواج تقریبا خودم و همسرم رو به این شرایط عادت دادم و تو این چند ماهه اوضاع خوب بوده خدا رو شکر.

در حد یه دست کشیدن به سر و گوش خونه لازمه تا خونه آماده پذیرش مهمون سر زده بشه.

پاسخ:
سلام فری جان
ممنون که برامون نوشتی. این نکته ای که گفتی دقیقا یکی از همون شاه کلیدها برای مرتب بودن خونه ست

سلام

مرسی فرشته جون

خیلی کیف داره وقتی وبلاگ را باز میکنیم و مطلب جدید را میبنیم

من یک دختر سه ساله دارم

اوایل که دخترم به دنیا اومده بود از خودم توقع داشتم که مثل زمان قبل از بچه دار شدن همیشه خونه تمیز و مرتب باشه

ولی اصلا نمیشد چون من دست تنها بودم و توی شهری که هستیم هیچ کمکی ندارم و دخترم هم بسیار بغلی و وابسته بود

کم کم فهمیدم که توقعم را از خودم به عنوان مادر یک بچه شیرخوار کم کنم

دخترم که بزرگتر شد اوضاعمون بهتر شد چون مستقلتر شد و من وقت بیشتری برای خودم و خونه دارم

چند تا نکته به من کمک کرد که خونه بیشتر اوقات مرتب باشه (البته به جز حاروبرقی که نقطه ضعف منه). 

1) من اصلا خرید اضافه نمیکنم، مثلا یه چیزی بخرم برای روز مبادایی که نیومده، طبق تحربه من اینکار فقط کمدها را پر میکنه و نامرتب، فقط وسایلی که لازم دارم میخرم، حواسم هم هست که حراجیها منو گول نزنه، چون معمولا قیمت پایین جراجیها وسوسه برانگیزه ولی معمولا آدم چیزی را میخره که لازم نداره

2) من هر 6 ماه یکبار کل خونه را بررسی میکنم که وسیله اضافه و بدون مصرفی نداشته باشیم که الکی نگه داشتیم. این خیلی توی مرتب بودن خونه تاثیر داره. بعد ازدواج هم کم کم عادت یادگاری نگه داشتن از سرم افتاد، چون اوایل خونه خیلی کوچیکی داشتیم و جا برای یادگاری و اینا نبود و چه قدر هم بهتر شد

3) کشوی لباسها را مدل لوله ای چیدم، البته حواسم به لباسهایی که چروک میشن هست، این مدل لوله ای باعث شده که خیلی کشوها مرتبتر از وقتی هستن که لباسها را روی هم میذاشتم

4) یه کمد جمع و چور گذاشتم توی هال و اسباب بازیهای دخترم را توی هال گذاشتم، چون عادت داشت توی هال بازی کنه، اینطوری دیگه اتاق خوابها نامرتب نمیشن و من فقط آخر شب اسباب بازیها را از توی همون هال مرتب میذارم توی کمد

5) هر چند وقت یکبار اسباب بازیهایی که دخترم دیگه باهاشون بازی نمیکنه را جمع میکنم و میذارم توی انبار. لباسهایی را هم که بهش کوچیک شده هر 6 ماه یکبار از توی کشو برمیدارم و توی یه چمدون میذارم برای بچه بعدی!

6) کمدهای آشپزخونه را تا حد امکان خلوت نگه میدارم و اصلا ظرف و ظروف اضافه نمیخرم فقط در حد نیاز

7) مرتب آشپزخونه را تمیز میکنم که روی هم حمع نشه، از 3 روز فاصله تمیز کردن ها بیشتر نمیشه به خاطر همین همیشه مرتبه

8) حموم و دستشویی را هم هر روز تی میکشم و آینه را هم هر دو سه روز یکبار دستمال میکشم، نمیذارم خیلی کثیف بشه که تمیز کزدنش سخت بشه

9) روز میزها را هم حداقل هفته ای یکبار تمیز میکنم 

10) به دخترم دارم یاد میدم هر وسیله ای بعد از استاده باید گذاشته بشه سر جای خودش، اینطوری دخترم میتونه یه کمک باشه برام

11) ایده آل گرا نیستم و همین حد از مرتبی هم خیلی خوشحالم میکنه با توحه به حجم کارهای خارج از خونه ای هم که دارم

ولیییی

جارو برقی کشیدن خیلی برام سخته چون دخترم میاد میگه بده دست من که من بکشم و همین شده نکته بازدارنده، بعضی وقتا بهش جارو را میدم که کمک کنه ولی همیشه نمیشه 

پاسخ:
سلام نادیا جان
ممنون که برامون نوشتی. خیلی نکته های خوبی بود. من کلی یاد گرفتم ازت. 

من اگر خونه مرتب نباشه و وقت نداشته باشم با خودم میگم از اینی که هست نامرتب تر و کثیفترش نکن. مثلا اگر لباس ها روی تخت رها شده باشن و از بیرون بیام لباس هام رو دیگه روی تخت نمی ریزم تا نامرتب تر نشه. این یک تکنیک خوبه بنظرم. یا اگر ظرف نشسته داشته باشم توی سینک دیگه لیوان های آب و ظرف هایی که بدون مایع شسته میشن رو به سینک اضافه نمی کنم و در دم می شورم.

پاسخ:
چه ایده خوبی. خیلی هامون خیلی وقت ها عکس شما کار میکنیم. چون کثیفه بیشتر میریزیم و بعد مرتب کردنش خیلی سخت میشه. 
ممنون که برامون گفتید

سلام منم یه پسر 5ساله و یه دوقلوی یک ساله دارم و شاغلم همیشه از وضعیت خونه ناراضی بودن ولی الان میبینم توی نیم ساعت خونم تمیز میشه کلی اعتماد به نفس گرفتم ممنون

پاسخ:
خداقوت خانوم :)

سلام.

عزیزم کجایی؟منتظرم بیای با پست جدید.🌸

پاسخ:
سلام نرگس جان. شرمنده که معطل موندید. اومدم

بگم تا حالا ۵۰ بار برای پست جدید به اینجا سر زدم و دست خالی برگشتم، اغراق نکردم

پاسخ:
من یک دنیا شرمنده شمام زینب خانوم. برای همین کانال ایتا رو زدم که لازم نباشه مرتب چک کنید. 
بازم عذرمیخوام. اومدم بالاخره

یعنی قشنگگگگ این مدت من دیگه نا امید شدم ادم دلش هزار راه میره خب خانوم درسته اینجا مجازیه ولی بالاخره حس انسان درگیر میشه واقعا نگران بودم ازین نبودن لااقل طول میکشه یه پیام بذارین تو ایتا بگین حالم خوبه فقط مشغولم،تکرار نشه لطفا😀😘

پاسخ:
من هیچ دفاعی ندارم از خودم 😀
حق با شماست مریمی جان. چشم. 

عزیزی شما.مرسی که هستی;-) 

پاسخ:
اینجا چرا شکلک بوسه نداره من بفرستم؟ :)

جان:***یادتونه چند سال پیش گفتین وقتی کارا زیاده میگین فقط به اندازه خوندن سه تا ایه الکرسی کار میکنین من هنوزم ازش استفاده میکنم😍

پاسخ:
وااای :)) سورپرایز شدم. خودم یادم رفته بود. ممنون مریمی جان از یادآوری قشنگت. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی